«مسئله اگزیستانسی شر» بررسی شد
«مسئله اگزیستانسی شر» بررسی شد

سومین نشست از سلسله نشست‌های پژوهشی پژوهشکده ادیان و مذاهب با عنوان «مسئله اگزیستانسی شر» برگزار شد

سومین نشست از سلسله نشست‌های پژوهشی پژوهشکده ادیان و مذاهب با عنوان «مسئله اگزیستانسی شر» برگزار شد.

سرکار خانم دکتر پورمحمدی به عنوان سخنران این نشست،‌ بخش نخست سخنان خود را به اهمیت مسئله شر اختصاص داد.

وی گفت: با استفاده از مسئله شر، وجود خداوند مورد خدشه قرار می‌گیرد. هیوم در کتاب «گفت‌وگوهایی درباره دین طبیعی» درباره اهمیت مسئله شر صحبت کرده است. فیلسوفان ملحد می‌گویند جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، با وجود واقعیتی به نام شر و رنج در زندگی انسان، هرگز به گونه‌ای نیست که انتظار آن را از یک خالق قادر، عالم و مهربان محض داشته باشیم.

دکتر پورمحمدی در ادامه به اقسام چهارگانه شر اشاره کرد و گفت: فیلسوفان دین، شر را به چهار قسم تقسیم کرده‌اند: شر اخلاقی،‌ شر طبیعی، شر روحی یا عاطفی و شر متافیزیکی.

وی سپس به اختصار به توضیح این چهار قسم پرداخت و افزود:‌ شر اخلاقی حاصل انتخاب‌های آزاد انسان‌ها است. آنان به یکدیگر ظلم می‌کنند، بهتان می‌زنند، ‌دروغ می‌گویند و ... و بدین ترتیب یکدیگر را دچار رنج می‌کنند. شر طبیعی نیز نتیجه اعمال طبیعت یا خطای طبیعت است مانند زلزله، سیل، خشکسالی و بیماری‌ها. شر روحی یا عاطفی نیز آشفتگی‌های روحی انسان است که پنهان ولی قوی‌تر هستند مانند احساس ندامت، شرمساری، نگرانی، اضطراب و غیره. چهارمین شر، شر متافیزیکی است که برخی فیلسوفان اگزیستانس از آن یاد کرده‌اند. پل تیلیش می‌گوید: انسان دچار تهدید عدم است. وقتی به وجودش نگاه می‌کند، عدم و مرگ هر لحظه منتظر است تا او را در کام خود فرو برد.

دکتر پورمحمدی درباره اقسام مسئله شر گفت: مسائل شر سه قسم است که عبارتند از: مسئله منطقی شر، مسئله قرینه‌ای شر و مسئله اگزیستانسی شر. موضوع بحث ما همین مسئله سوم یعنی مسئله اگزیستانسی شر است. مسئله منطقی شر از طرف هیوم صورت‌بندی شده است. وی می‌گوید: «آیا خداوند اراده کرده که جلوی شر را بگیرد و نتوانسته؟ پس خدا ناتوان است. آیا توانا هست و اراده آن را نکرده؟ پس خدا بدخواه است. سوم آن که آیا هم توانا است و هم اراده کرده؟ در این صورت شر از کجا پدید آمده است؟» حاصل مسئله این است که شر با صفات خداوند ناسازگار است و خدا و شر هرگز نمی‌توانند در یک جا جمع شوند. ادعای مسئله قرینه‌ای شر هم این است که ما در واقعیت اطراف خودمان شرور گزاف زیادی مشاهده می‌کنیم که به نظر پوچ می‌رسند و هیچ دلیل و فلسفه‌ای پشت آن‌ها نیست و وقتی آن‌ها را در کنار هم می‌گذاریم، احتمال این که جهان کنونی آفریده آفریدگاری باشد، پایین می‌آید.

وی درباره مسئله سوم شر یعنی مسئله اگزیستانسی شر گفت: مسئله اگزیستانسی شر این‌گونه است که انسان با یک خدای شخصی ارتباط برقرار می‌کند. طبیعی است که یک رابطه شخصی در زمینه مساعدی از احساسات مثبت به وجود می‌آید؛ احساساتی مثل اعتماد، امنیت، رضایت خاطر  و آرامش. این شرایط مساعد با بروز شر در زندگی انسان کاملاً خدشه پیدا می‌کند و از بین می‌رود. زمانی که انسان شخصاً در زندگی، شر را تجربه می‌کند، دچار احساساتی می‌شود که اصلاً با احساسات رابطه شخصی با خدا متناسب نیست، مثل بی‌پناهی، ناامیدی، سکوت خدا، غیبت خدا و  دوری خدا. این مسئله در کتاب «بازگشت به عقل» جیمز کلارک به خوبی تبیین شده است.

دکتر پورمحمدی در بخش بعدی سخنان خود به تشریح پاسخ‌هایی که به سؤالات فلاسفه دین در خصوص مسائل سه‌گانه شر مطرح شده پرداخت.

وی گفت: پاسخ به مسئله منطقی شر این است که فیلسوف دین باید بتواند یک وضع منطقی ممکن را ارائه دهد که در آن خدا و شر توأمان حضور داشته باشند. این وضع ممکن فقط لازم است منطقی باشد و نیاز نیست به تجربه‌های زندگی ما نزدیک باشد. در این پاسخ، نیازی نیست که شرور را تبیین کنیم. در این خصوص چهارده دفاعیه یافته‌ام که از آن جمله عبارتند از: عدمی بودن شر، نسبی بودن شرِ، تنها شکل شر، ‌شر قلیل است که لازمه خیر کثیر می‌باشد، وجود خیر بدون شر امکان پذیر نیست، فهم خیر بدون شر امکان‌پذیر نیست و غیره. از پاسخ‌های جدید الهیات مسیحی نیز می‌توان به این مورد اشاره کرد که آنان ماهیت شر را دستکاری نمی‌کنند بلکه در صفات خداوند دستکاری می‌کنند، طوری که بتواند با شر سازگار شود. مثل این که خداوند قدرت و علم مطلق ندارد که بخواهد با شر ناسازگار باشد. رویکرد خداباوری باز از رویکردهای جدید است.

عضو هیئت علمی دانشگاه درباره پاسخ مسئله قرینه‌ای شر،‌ گفت: پاسخ مسئله قرینه‌ای شر باید مقبول باشد، چون در دنیای واقعی است و در دنیای ذهنی و منطقی نیست لذا باید نزدیک به تجربه عادی ما و تبیین کننده تمام اقسام چهارگانه شرور باشد.

دکتر پورمحمدی بر این اساس به اجمال به نُه پاسخ اشاره کرد که عبارت بودند از: پرورش روح: شر باعث پرورش روح انسان و کمالات انسان می‌شود؛ نیاز انسان به خدا: اگر انسان دچار شر نشود، اساساً ابراز خودبنیادی و خودمحوری می‌کند و نیاز به خداوند پیدا نمی‌کند؛ مجازات و غرامت‌خواهی: انسان احتمالاً دچار خطایی شده و این مجازات اوست؛ انتصاف یا جبران:‌ شرور گزاف وجود دارند ولی بعداً خداوند در دنیا یا آخرت آن را جبران می‌کند. این تئودیسه در مسیحیت تحت عنوان «تئودیسه مبتنی بر صلیب» مطرح شده که شرور بر اساس تجسد و فدیه جبران می‌شود و دیگر شر باقی نمی‌ماند.

وی به پاسخ‌های جدید الهی‌دانان مسیحی نیز اشاره کرد: تئودیسه اعتراض: لازم نیست به مسئله شر پاسخ دهیم، چون مسئله شر پاسخ ندادنی است. ما فقط می‌توانیم اعتراض کنیم. شر چیزی است که همه انسان‌ها را به اعتراض وامی‌دارد و در نتیجه آن اعتراض، خداوند عدالت و اخلاقش را به عدالت و اخلاق بشری نزدیک می‌کند و مسئله شر حل می‌شود. بدین ترتیب مسئله شر توجیه نمی‌شود بلکه حل می‌شود. تئودیسه روایی: معتقد است باید سراغ کسانی برویم که رنج کشیده‌اند. نباید به منزله فیلسوف، تئودیسه عرضه کنیم بلکه باید سراغ افراد رنج کشیده برویم و ببینیم آن‌ها چگونه مسئله شر را برای خود حل کرده‌اند.

دکتر پورمحمدی هم‌چنین به پاسخ‌های مسیحی به مسئله اگزیستانسی شر نیز اشاره کرد و گفت: این پاسخ‌ها را سه دسته کرده‌ام:

اول؛ تسلی‌های صلیب: یعنی تسلی‌هایی که مسیحیان از صلیب می‌توانند برای خود دریافت کنند. این تسلی هفت روایت دارد. مهم‌ترینش این روایت‌ها است: انسان وقتی رنج می‌کشد، مانند همان فرایندی که در صلیب اتفاق افتاد، اصلاح و آشتی انسان با خدا برای او اتفاق می‌افتد. و یا این که وقتی انسان رنج می‌کشد، زمانی است که می‌تواند بهره‌مند از تسلی خداوند شود. یا پاسخی که پاپ ژان پل دوم می‌دهد که انسانی که رنج می‌کشد، رنجش گزاف نیست چون در آن لحظه رسالت مهمی انجام می‌دهد و آن رسالت تکمیل عمل مسیح است. بنابراین وقتی کسی رنج می‌کشد، برادران و خواهران مؤمن خودش را نجات می‌دهد.

دوم ؛ معانی رنج: مسیحیان از دل کتاب مقدس معناهایی برای رنج بیرون می‌آورند و ‌آن‌ معناها را عرضه می‌کنند، طوری که دیگر رنج بی‌معنا نباشد و زندگی یا ایمان انسان را بی‌معنا کند. معانی که در کتاب‌های الهی‌دان‌های مسیحی یافته‌ام به سه قسم تقسیم می‌کنم: «معانی که در پیوند با خداوند» پیدا کرده‌اند؛ «معانی که در پیوند با دیگران» و «معانی که در پیوند با خود شخص» پیدا کرده‌اند. معانی که انسان در رنج می‌یابد و رنج برایش معنادار می‌شود، در پیوند با خداوند عبارت از این است که انسان می‌تواند از رنج «معنای حاکمیت مطلق» خداوند را بفهمد. زمانی که مضطر می‌شود و هیچ چیز دیگر نمی‌تواند کمکش کند، می‌فهمد که در این جهان حاکمیت مطلق خداوند است که بر او تسلط دارد. و یا رنج، «معنای تجلی رحمت و فیض الهی» را دارد. رنج عامل «صمیمیت و نزدیکی انسان به خداوند» است تا دعا کند و منتظر استجابت شود.

اما پاسخ سوم و مهم، الهیات شبانی: الهی‌دان‌های مسیحی از راه مراقبت‌های شبانی سعی می‌کنند انسان‌هایی را که دچار رنج شده‌اند، تسلی دهند و آرام کنند. الهی‌دان‌های شبانی معتقدند آن‌ها وظیفه انتقال عشق و مراقبت خدا به  انسان‌ها را بر عهده دارند.

وی در پایان با اشاره به این که پژوهش وی در بخش اسلام هنوز به پایان نرسیده، گفت: الهیات رسمی اسلامی، کلام و فلسفه اسلامی واقعاً‌ به مسئله عاطفی شر توجه نکرده است. گویی متکلمان ما فکر می‌کردند همین که به مسئله عقلی شر پاسخ دهند، قضیه تمام شده است اما در سنت اسلامی، اگر اشعار عرفای خودمان و آیات و برخی روایات را اضافه کنیم، متوجه می‌شویم که کاملاً هم غفلت نشده و توجهاتی صورت گرفته است. مثلاً قرآن مملو است از توجه اگزیستانسی به تمام دغدغه‌ها و نیازهای انسان. مانند آیاتی که به بحث عسر و یسر اشاره کرده است. یا توصیه‌هایی که به انسان‌های رنج کشیده شده است که خدا را یاد کنند، قرآن بخوانند و به هم کمک کنند. شهید ثانی نیز در کتاب مسکن الفؤاد در این خصوص کار کرده است و مجموعه روایاتی را که به انسان رنج کشیده تسلا می‌دهند، جمع‌آوری کرده است. همین‌طور اشعار عرفانی مولوی و عطار که رنج را به عنوان موضوع ـ‌ و نه مسئله ـ مطرح کرده‌اند و همه ابعاد آن را کاویده‌اند. آن‌جا که مولانا رنج‌های انسان را تقسیم می‌کند به رنج مستی، رنج داشتن،‌ رنج خواستن، رنج غفلت و... و برای هر قسمت، درمانی عرضه می‌کند. یا آن‌جا که عطار در مصیبت‌نامه از گستاخی دیوانگان با خدا سخن می‌گوید که نشان دهنده امکان بروز احساسات تلخ در پیشگاه خدا است. در الهیات فلسفی نیز ابوحیان توحیدی، ابوالحسن عامری و ابن‌مسکویه در آثارشان به احساسات اگزیستانسی انسان توجه کرده‌اند. ابوحیان توحیدی در قرن چهارم سؤالات زیادی درباره رنج مطرح کرده که چرا انسان‌ها رنج می‌کشند و یا چرا انسان‌هایی که باایمان هستند، بیشتر رنج می‌کشند. همین‌طور سؤالات زیادی که ابوحیان توحیدی در کتاب الهوامل الشوامل از ابن‌مسکویه پرسیده است. در هر حال با رجوع به آیات قرآن، روایات و ادبیات عرفانی می‌توان یک الهیات اسلامی در ارتباط با مسئله رنج استخراج کرد.

گفتنی است این نشست چهارشنبه پنجم آذرماه 1393 با استقبال گسترده استادان و دانشجویان در محل سالن شهید بهشتی برگزار شد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



تاريخ : پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:, | 23:55 | نویسنده : دکتر عابد نقیبی |
value=